Shared posts
۱۰۱۴. لباس زمین
تمرین ترور موسوی و کروبی توسط "عماریون"
نازنین کامدار
در حالیکه وعده حسن روحانی در خصوص رفع حصر از رهبران جنبش اعتراضی سال ۸۸ رفته رفته رنگ می بازد، موضوع "فتنه ۸۸" هنوز به عنوان اصلی ترین محور تبلیغات نهاد ها و سازمان های فرهنگی حکومت مورد توجه دارد تا حدی که با وجود افشای انواع رانت خواری ها به بهانه مبارزه با "جنگ نرم"، هنوز هم بودجه های کلانی صرف ساخت محورهای تبلیغاتی ای با موضوع "فتنه ۸۸" می شود. در آخرین نمونه، یک موسسه شبه دولتی متعلق به "قرارگاه عمار" یک بازی کامپیوتری به نام "بازگشت عمار" به بازار عرضه کرده که طی آن بازیکن پس از قتل میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، مهدی هاشمی و محمد خاتمی به "تالار افتخارات ۹ دی" وارد و برنده می شود. روزنامه شرق در توضیح این بازی نوشته است: "در این بازیهای کامپیوتری چهره میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، سیدمحمد خاتمی و مهدی هاشمی نمایان میشود که کاربران باید با شلیک به آنان، به مبارزه با افرادی که دشمنان نظام میخوانندشان، بپردازند. در بازی بازگشت مختار این رویه نمود عینیتری مییابد. در این بازی در فضایی وارد خواهیم شد که پوستری از مهندس موسوی با کراوات و شالی سبز و چهره موسوی بههمراه کروبی و خاتمی و خانم رهنورد جلو مخاطب میآید که بازیگر باید با شلیک به آنان امتیاز خود را افزایش دهد اگر نه از «بصیرتش» کم خواهد شد!" به نوشته این روزنامه، فردی به نام "سلطانی" که از دستاندرکاران سایت و موسسه تولید کننده این بازی معرفی شده،درباره آن گفته: "این بازیها کیفیت بالای چندانی ندارند اما برای شفافسازی جریانات فتنه به کار میآید. این بازیها در ایام فتنه ساخته شده است. در پوستر این بازی عکس مهدی هاشمی با عنوان «تحتتعقیب؛ زنده و مرده صفر دلار» منتشر شده است. همچنین در بازی دیگری با عنوان «شلیک به مرتد» شاهین نجفی خواننده خارج از کشور نیز وارد بازی میشود". او در پاسخ به این سئوال که چه موسسات یا ارگانهایی در ساخت چنین بازیهایی نقش داشته اند، گفته : "این بازیها توسط افرادی خودجوش ساخته شده و موسسه هنرهای ناب اسلامی هم آنها را منتشر کرده است. البته بازی «فتنه را بگیر» کاری از موسسه ماست که برای دانلود هم در سایت گذاشته شده است. کاربران در صورتی که نتوانند به افراد نامبرده شلیک کنند، امتیاز (بصیرتشان) کم میشود ". خبرگزاری ایسنا نیز ضمن انتشار خبر این بازی، می نویسد: "چندی پیش نیز برای مدتی یک بازی که مربوط به ترور حسن روحانی میشد در بازار ارائه شده بود که در نهایت ارائه و انتشار این نوع بازیها این سئوال را به ذهن میرساند که آیا در عرصه بازیهای رسانهای نظارتی بر ارائه و تهیهکنندگان این بازیها وجود ندارد؟!" بر اساس این گزارش، رسانه ای شدن خبر توزیع این بازی در فضای مجازی با واکنش هایی همراه بود به طوری که رو گذشته سایت تابناک از جمع آوری این بازی از بازار خبر داد. حسن معظمی، معاونت ارتباطات بنیاد بازیهای رایانهای به ایسنا گفته است: "دستاندرکاران این بازی هیچگونه تقاضایی برای اخذ مجوز به بنیاد ملی بازیهای رایانهای نداده بودند، اما حال که این بازی در فضای مجازی کشور منتشر شده ما براساس وظایف ذاتی خود این مساله را به مراجع ذیصلاح از جمله معاونت مطبوعاتی ارشاد، نیروی انتظامی و قوه قضاییه اطلاع خواهیم داد تا تصمیمات لازم در این زمینه گرفته شده و نسبت به برخورد قانونی با آن اقدام شود. در واقع فعالیت سازمان ما همانند سازمان سینمایی کشور است و ما در این زمینه اطلاعات لازم را به مراجع ذیصلاح ارائه میکنیم تا آنها براساس وظایف قانونی و ذاتی خود کار را پیگیری کنند". این واکنش ها موجب شد تا "پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه هنر ناب اسلامی" در مطلبی با عنوان "بازی با بازگشت مختار" چنین بنویسد: "در بازی ضد استکباری «بازگشت مختار» (Return of Mokhtar) که با سبک بازی های اول شخص ساخته شده است، شما با نمادهای فتنه و استکبار مبارزه می کنید و به قول سازنده بازی، یعنی وبلاگ نفوذی«دراین بازی همانند مختار از دشمنان انقلاب اسلامی انتقام خواهید گرفت.» بازی بازگشت مختار توسط وبلاگ نفوذی طراحی و تولید شده است. نفوذی پیش از این نیز بازی بسیار ساده تری به نام «جدال با فتنه گران» در خصوص مقابله با فتنه تولید کرده بود. در این بازی شما با عبور از گذرگاه ها و شلیک به چهره سران فتنه از قبیل میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی چهره شیطانی آن ها را برملا می کنید. باید مراقب باشید که این شیاطین و دسیسه هایشان از بصیرت شما کم نکنند. نکته قابل توجه در بازی ضد فتنه «بازگشت مختار» توجه به عوامل اصلی و گردانندگان و هادیان حقیقی فتنه یعنی استکبار جهانی و دشمنانی چون آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل است که باید نمادهای آن ها را نیز منهدم کنید.همچنین استفاده از نمادهای برخی دیگر فتنه گران از قبیل مهدی هاشمی فراری و زهرا رهنورد و همچنین شنیده شدن شعارهایی ضد سران فتنه در گذرگاه های گوناگون بازی از ویژگی های دیگر این بازی است.عبور از تالار افتخارات حماسه های ملی مردمان ایران اسلامی در ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ که ضربه سختی بر دهان استکبار بود و انتقام محکمی از جریان فتنه بود بخش دیگری از بازی است. از آنجا که این بازی از طریق اینترنت منتشر می شود اصلی ترین محدودیت در طراحی حجم بازی بود، لذا به منظور جلوگیری از افزایش حجم، بازی به صورت یک مرحله ای و خلاصه شده طراحی شده است. کسانی که ما را به دلیل انجام چنین کارهایی به خشونت طلبی متهم می نمایند بداند که این کارها تنها قطره ای از خشم انقلابی ملت ایران است که در فضای سایبر نمود پیدا کرده است"نابینایی دختر 6ساله بر اثر اشتباه پزشکی
کارکنان چینی لاکپشتهای آزادگان را میخورند!
اطوار مجری تلویزیونی و همسرش
مجید بهشتی
چه خوب گفته پویان مقدسی :"به صورت کاملا اتفاقی به این لینک و خبر با این تیتر برخوردم: "شعر زیبای فرزاد حسنی در مورد حجاب و حیای همسرش" و در ادامه هم خبر را خواندم که همسر آقای حسنی مستندی برای شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساخته اند و جناب حسنی هم برای تیتراژ این مستند ترانه ای سروده اند که فرزاد فرزین هم آنرا خوانده است و اثر تقدیم شده به آزاده نامداری همسر فرزاد حسنی که همان مستندساز مذکور است.
باز هم در ادامه تر متن ترانه آمده و بعدترش ویدئویی که فرزاد حسنی با همان اطوارهای چندش آور ترانه را برای همسرش دکلمه می کند و مجری دیگر هم به رسم مراسم قرآن خوانی و تبارک الله گویان زیر دهن قاری، برای درفشانی آقای حسنی به به و چه چه می کند."
متن ترانه را اینجا می آورم:
یه قبله پشت چشماته / که مغناطیس ُ رد کرده
شبای قبل تو باید / به این تقویم برگرده
کنار قلب تو مثل ِ / یه مَردم رو به خوشبختی
تو احساسی بهم میدی / شبیه ِ غیرت ِ تختی
تو می پوشونی موهاتو / غروب غنچه وا میشه
یه مرد از دامن پاکِت / طرفدار ِ خدا میشه
به عشقم مرهمی خانوم / مثه گلدسته و کاشی
فدای اون حَیاتونَم / خانومی که شما باشی
میدونم گاهی از دستم / شبا با بغض میخوابی
نمی فهمم چی کم داری /چرا انقدر بی تابی
ازم بگذر اگه راحت / نگفتم دوستت دارم
اگه غمگین بشی از من / گره میفته تو کارم
چه معمولیه رفتارم / کنار قلب خوش نامت
ولی باور بکن خانوم / هنوزم سخت میخوامت
این ترانه را بخوانید و سطح ابتذال و کوته فکری این مثلا شاعر را لمس کنید... محتوا و حجم واژگان دینی دستمالی شده ی کهنه ی ضد زن را در این چند بیت مرور کنید: قبله، غیرت، پوشاندن موها، پاک دامنی، گلدسته، حیا... ببینید نگاه این مرد به همسرش چگونه تصویر شده است... یک واژه بازی سطحی و بی هنرانه که فقط مخصوص ایشان هم نیست -هر چند که ایشان ید طولایی در این راستا دارند- و صبح تا شب داریم در صدا و سیما و غیر صدا و سیما نمونه هایشان را می شنویم. آخوندهای ترانه سرا که مبانی فقهی و عرفی دینی شان را در ترانه می چپانند و از نزدیک هم که می بینی شان اداهای روشنفکرانه و معترضانه شان زمین و زمان را به هم می دوزد و امان از زیر ابروهای برداشته شان...
نمی دانم این جماعت کاسه لیس بی هنر حرّافِ پررو را باید کجای دل ترانه و هنر این مملکت جا داد که این خانم مستند ساز و مجری اش هستند و آن آقا برنامه ساز و ترانه سرایش و اینچنین با خیال آسوده در برنامه ی زنده ی تلویزیونی این همه بی هنری و حقارت را تف می کنند توی صورت میلیونها بیننده.
اینها همان حوزه رفته های تا دیروز مخالف ساز و ترانه اند که حالا همین ساز و ترانه شده ابزار خودشیرینی و تبلیغات اندیشه ی بیمار و پوسیده شان... مثل همان فیلمسازها و نویسنده ها و شاعرهای اهل بیتی دیگر !"
یادگار پدر در حال مرگی برای دخترش: یادداشتهایی روی دستمال سفره
آقای دبلیو گارث کالاگان، نمیداند که تا چه زمانی زنده خواهد ماند. اما میتواند از یک چیز مطمئن باشد، برای دخترش به اندازه کافی یادداشت باقی گذاشته است. جالب است که این یادداشتها را در یک دفترچه ننوشته است، او برای تأثیرگذاری بیشتر ترجیح داده است که به جای یادداشتهایی معمولی که ممکن است یک دختر جوان بعد از مدتی اصلا نخواند فراموش کند، آنها را روی دستمال سفرههایی بنویسید، تا دخترش هر روز، وقتی ظرف غذای خود را باز میکند، یکی از این یادداشتها را ببیند!
در نوامبر سال ۲۰۱۱ تشخیص داده شده کالاگان سرطان گرفته است، پزشکان به او گفتند که احتمال اینکه بتواند پنج سال تا بیاورد، تنها ۸ درصد است، به همین خاطر او تصمیم گرفت که برای تداوم پدری برای دختر نوجوانش -اما- از این روش عجیب استفاده کند.
اما در حال حاضر در سال دوم دبیرستان تحصیل میکند، پدرش برای او تا حالا ۷۴۰ یادداشت نوشته است و اگر ۸۶ یادداشت دیگر بنویسد، میتواند مطممئن باشد که تا زمان فارغالتحصیلی، دخترش هر روز یک یادداشت برای خواندن خواهد داشت.
پروژه شخصی آقای کالاگان، حالا یک وبسایت هم دارد و آنقدر تأثیرگذار بوده است که والدین دیگر هم از این پدر مهربان تقلید میکنند، به علاوه یک ای بوک هم بر این اساس منتشر شده است.
فید یک پزشک محل مناسبی برای تبلیغات شما: محل تبلیغات متنی و بنری شما
چیزی از خودم رو تو این نقاشی پیدا کردم :)
سیاستمدار بادکنکی فضا را طوفانی می کند
گاوخونيآقای لاریجانی ایراد از بادکنک نبود از بادکننده بود
تحولی بزرگ در آیین نگارش فارسی
راستش من هیچوقت نفهمیدم جملات قصار روی بیلبوردهای شهرداری از کیست، اما خیلی دوست دارم از چگونگی نشستن این نقطه-ویرگول در این جمله و نام، جایگاه و تحصیلات پیشنهاد دهندگان و تاییدکنندگان و مجریاناش سردربیاورم.
نامه جدید لاریجانی به «رئیس جمهور سابق»
حسینیان: کابینه روحانی امنیتی است
Bottom line
نشسته ام به حل معادله ی چند مجهولی رفتن به قزوین. هی گزینه ها را بالا و پایین می کنم و نتیجه نمی گیرم. به خودم می گویم بخوابم و صبح که بیدار شدم، همان موقع تصمیم بگیرم. بعد نهیب می زنم که باید برنامه ام را از الان بدانم تا ساعت بیدار شدنم را کوک کنم. چشمم به همشهری داستان جدید می افتد که امروز خریدم. بازش می کنم و سرسری ورق می زنم. توجهم جلب داستان "دالان نور" رضا منصوری می شود. برایم اس ام اس می آید. همشهری داستان را ول می کنم و می روم سر موبایل. اس ام اس را می خوانم و جواب می دهم. باز بر می گردم سر حل معادله ام.
گوری که دو دلداده را با وجود عقاید مذهبی متفاوتشان به هم متصل میکند
«کلنل فن گورکوم» و «جونکوروو فن افردن» زن و شوهری بودند که در جنوب هلند در شهر کوچکی موسوم به kitsch میزیستند، هر دوی آنها مسیحی بودند، ولی کلنل پروتستان و همسرش کاتولیک بود.
در سال ۱۸۸۰ کلنل مرد، طبق سنت آن زمان مردهها باید در گور خانوادگی خود، در گورستانی مخصوص هممذهبان خود به خاک سپرده میشدند، پس کلنل را در گورستان پروتستانها به خاک سپردند.
۸ سال بعد، زن هم از دنیا رفت، او را در گورستان کاتولیکها به خاک سپردند، اما طبق درخواست او، به جای اینکه او را در گور خانوادگی اشرافیاش بگذارند، او را در قسمت دیگری از گورستان کاتولیکها مدفون کردند، قسمتی که بسیار نزدیک شوهرش باشد و در واقع دیوار به دیوار گور همسرش باشد.
یک دیوار این دو را بعد از مرگ از هم جدا میکند ولی در بالای گور آنها دو دست کوچک، از فراز دیوار عبور میکند و این دو را به هم پیوند میدهد.
به گور آنها به هلندی Het graf met de handjes میگویند که معنیاش گوری با دستان کوچک است.
گوگل سرویسی را برای یافتن تلفن های اندرویدی عرضه خواهد کرد
فعلا اطلاعات بیشتری در مورد این سرویس نداریم، اما به زودی خواهیم دانست که گوگل چه فکر ویژه ای برای پیدا کردن گمشده های اندرویدی کرده است.
بو1 / بو2 / بو3
فیلم را کوتاه دوست دارم، بوسه را طولانی دوست دارم. ویسکی را سرد دوست دارم، بوسه را گرم دوست دارم. آلو را خشک دوست دارم، بوسه را خیس دوست دارم. حساب را پاک دوست دارم، بوسه را کثیف دوست دارم. اسب را اهلی دوست دارم، بوسه را وحشی دوست دارم. آرایش را ساده دوست دارم، بوسه را پیچیده دوست دارم. خطوط جاده را منقطع دوست دارم، بوسه را ممتد دوست دارم. انتظار را ایستاده دوست دارم، بوسه را خوابیده دوست دارم. چای را معمولی دوست دارم، بوسه را ویژه دوست دارم. مو را بسته دوست دارم، بوسه را باز دوست دارم. سفر را با برنامه دوست دارم، بوسه را بیبرنامه دوست دارم. گام را سریع دوست دارم، بوسه را آرام دوست دارم. چیپس را شور دوست دارم، بوسه را شیرین دوست دارم. نگاه را بیزبان دوست دارم، بوسه را با زبان دوست دارم. مهمانی را با خبر دوست دارم، بوسه را بیخبر دوست دارم. شمع را روشن دوست دارم، بوسه را تاریک دوست دارم. موسیقی را انگلیسی دوست دارم، بوسه را فرانسوی دوست دارم. مرگ را آنی دوست دارم، بوسه را تدریجی دوست دارم… تو را مردد دوست دارم، بوسه را مطمئن دوست دارم.
آیا انسانهای غارنشین، تحت تأثیر مواد توهمزا نقاشی میکشیدند؟
چیزی که بسیار اوقات بعد از بررسی نقاشیهای انسانهای اولیه در غارها، محققات را شگفتزده میکرد، سوررئال بودن بسیاری از نقاشیها و تکرار بعضیها از طرحها بود. این سؤال مطرح بود که غارنشینها که منطقا بایستی نقاشیهای ساده و عینی میکشیدند، تحت چه شرایطی این آثار را خلق میکردند.
سه محقق به نامهای تام فروس، الکساندر وودوارد و تاکاشی ایکگامی، به تازگی نتایج پژوهش خود را که نقاشیهای دیوارههای غارها را در یک بازه زمانی ۴۰ هزار ساله بررسی میکند، منتشر کردهاند. آنها متوجه شدند که طرحهای حلزونی و لابرینتی مشابهی در این نقاشیها تکرار میشود، بسیار جای تعجب بود که انسانهای اولیه با وجود اینکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند، نقاشیهایی با طرحهای مشابه میکشیدند. این موضوع اصلا نمیتوانست تصادفی باشد.
آنها به این نتیجه رسیدند که این طرحها در واقع بعد از مصرف مواد توهمزا در غارنشینها در ذهن آنها ایجاد میشد و آنها اصطلاحا وقتی «های» میشدند، مبادرت به کشیدن این نقاشیهای خاص میکردند.
پژوهشگران ایجاد طرحهای مشابه را جلوهای از ناپایداریهای تورینگ میدانند: سیستمهای واکنش- انتشار، مدلهای ریاضیای هستند که توضیح میدهند چگونه غلظت یک ماده خاص تحت تأثیر دو فرایند قرار میگرد: ۱- واکنشهای شیمیایی که مواد را به یکدیگر تبدیل میکنند و ۲-پخش شده ماده که ماده را از یک محیط دور میکند. تغییر غلظت مواد، باعث ایجاد طرحهایی میشود. در این مورد خاص، تغییرات شیمیایی در درون مغز غارنشینان به دنبال مصرف مواد توهمزا رخ میداد و منجر به ایجاد طرحهایی در ذهن آنها میشد.
تحت تأثیر همین مواد توهمزا، این طرحها در ذهن، دارای ارزش و اهمیت میشدند و معنیدار تلقی میشدند، طوری که انسانهای اولیه در مراسم مذهبی، خود به این نقش و نگارها اهمیت میداند.
البته این اولین بار نیست که مشخص شده است توهمزاها در ایحاد نقاشیهای غارها، نقشی داشتهاند، چند سال پیش هم یک نقاشی شش هزارساله در اسپانیا پیدا شد که در آن تصویر قارچهایی توهمزا هم پیدا بود.
Do you want to see me become her?
“هرگز آن روزِ خوبي را كه من و مريلين در نيويورك قدم ميزديم را فراموش نخواهم كرد. او نيويورك را به اين خاطر دوست داشت كه آن جا كسي مانند هاليوود مزاحمش نميشد، ميتوانست لباسهاي معمولياش را بپوشد و هيچ كس متوجه او نباشد. او عاشق اين كار بود. همين طور كه پايين برادوي راه ميرفتيم، رو به من كرد و گفت:’ميخواي ببيني كه من تبديل به او ميشم’ نميدانستم منظورش چيست ولي فقط گفتم ‘بله’- و سپس آن را ديدم. نميدانم چگونه چيزي را كه ديدم توضيح دهم، چون تشخيصش بسيار مشكل بود، او چيزي را درون خود روشن كرده بود كه تقريبا به جادو شباهت داشت. و ناگهان ماشينها سرعتشان را كم ميكردند و مردم سرشان را ميچرخاندند و سر جايشان ميايستادند تا به او خيره شوند. آنها فهميده بودند كه او مريلين مونرو بود، انگار كه ماسكي را از روي صورت خود برداشته باشد، ولو اين كه ثانيهاي پيشتر هيچ كس متوجه او نبود. هرگز پيش از آن چيزي شبيه اين نديده بودم”.
ايمي گرين، همسر ميلتون گرين، عكاس شخصي مريلين مونرو
مطالعات نشان میدهند که تبلیغدهندگان از روی وبگردی افراد میتوانند وضعیت سلامت آنها را بفهمند
اینترنت ابزار بسیار مناسبی برای بسیاری از کارها استو به نظر میرسد جستوجو برای اطلاعات پزشکی یکی از معمول ترین این کاربردها است. WebMD و دیگرسایتهای پزشکی مانند هدیهای الهی به نظر میرسند که به افراد وسواسی کمک میکنند که بفهمند سرگیجهشان به بیخوابی دیشب مربوط است یا به موضوعی جدیتر ربط پیدا میکند. در همین حال بسیاری از وبسایتهای پزشکی پرطرفدار عوارض جانبی دردسرساز مختص خود را دارند:
آنها فعالیت کاربران را با شرکتهای تبلیغاتی طرف سوم به اشتراک میگذارند. این اطلاعات میتوانند فهمیدن وضعیت سلامت یک کاربر خاص را ممکن کنند.
حداقل تحقیقی که روی ۲۰ سایت برتر اطلاعات سلامتی انجام شده است به چنین نتیجهای رسیده است. برای این تحقیق که توسط پروفسور مارکو دی هوچ (Marco D Huesch) از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انجام شده است، از ابزارهای آزاد Ghostery و Charles استفاده شده است. این تحقیق نشان داده است که هر ۲۰ سایتی که مورد بررسی قرار گرفتهاند حداقل به یک روش فعالیت کاربران را ردگیری کرده و هفت وبسایت کلمات جستوجو شده توسط کاربران را در اختیار سایر شرکتها قرار میدهند.
هوچ در گفتوگو با Verge گفته است که نگرانی اصلی این است که به کمک اطلاعات جمعآوری شده توسط این سایتها و ترکیب آنها با اطلاعاتی که از سایر سایتها (بویژه شبکههای اجتماعی) قابل استخراج است، میتوان پرونده به نسبت کاملی از وضعیت سلامت افراد را بدون اطلاع آنها ایجاد کرد.
او میگوید: «به صورت تئوری ممکن است یک نفر بتواند مستندات محکمی حاوی تمام اطلاعات به خصوص اطلاعات پزشکی شما تهیه کند. اطلاعاتی نظیر داروهایی که میخورید، جایی که کار میکنید و سایر اطلاعات شخصی شما». یکی از مهمترین نگرانیهای هوچ این است که به این ترتیب برخی ممکن است تبلیغات مرتبط به سلامتی بهتری دریافت کنند. مثلا افرادی که از وضعیت سلامت بهتری برخوردار هستند، با تبلیغاتی برای بیمههای سلامتی با تخفیف بیشتر رویهرو شوند در حالی که افراد بیمار به حال خود رها شوند.
البته هوچ با تبلیغات هدفگیری شده (تبلیغاتی که براساس سابقه مرور کاربران انتخاب شده و نمایش داده میشوند) مخالف نیست. او تنها معتقد است که وضعیت کنونی که صنایع و کسبوکارها تنها تحت نظارت خودشان اداره میشوند وضعیت ایدهآلی نیست. او میگوید: «باید تعادلی در این میان برقرار شود، اما در وضعیت فعلی یک کفه به شدت سنگینتر است. فناوری بسیار سریعتر از چیزی حرکت میکند که مقامات نظارتی بتوانند با آن پیش بروند.»
اگر در ۵ سال گذشته از وب استفاده کرده باشید احتمالا با این تبلیغات روبرو شدهاید که گویی در تمام وبسایتها شما را دنبال میکنند. شیوه کار معمولا به این شکل است که نشستهای مرور وب کاربر از طریق کوکیها ردگیری میشوند. هوچ اشاره میکند که قوانین کنترلی کنونی (نظیر قوانین آمریکا برای رازداری درباره اطلاعات پزشکی افراد) به تبلیغات هدفگیری شده وب اعمال نمیشوند. دلیل این است که چنین فناوریهایی از اطلاعاتی استفاده میکنند که به نظر نمیرسد به صورت مستقیم کاربردهای پزشکی داشته باشند.
منبع (+)
:: موجودی داروی بیماران هموفیلی کفاف ده روز را هم نمیدهد
با ۲۵ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اقتصاد
لینک مستقیم
لذت
خوش بحال یافتن یه لینک 1080 از اون تو تورنت هستش که حجم 12 گیگش نشان از کیفیتش داره
ضد حال اساسی اینه که فیلم فرانسویه اما دوبله روسی داره( تازه فهمیدم روسی چه زبون بد آواییه)
خوش به حال اساسی اینه که تو اون فایل صدای فرانسوی اصلیش هست
خانوم ها آقایان سرنوشت شگفت انگیز امیلی(یا همون اَمِلی) پولان
چسپنده بود.
یک عاشقانه غیر بهداشتی
وقتی تو دردی
شب دراز است!
یک خانم آلمانی رو که مسلمون شده آوردند تویِ یکی از برنامه هایِ تلویزیون؛ یک خانم مترجم هم اونجا هست که سوالاتِ جنابِ مجری رو ترجمه کنه… مجری شروع می کنه به سوال کردن: «معمولا کسانی که مسلمان میشن تعلقِ خاطرِ خاصی به بعضی از آداب و رسومِ مسلمان ها پیدا می کنن که بعضی از این آداب و رسوم تویِ ماه رمضان سفره ی افطار و نذری دادن به در و همسایه ست، لطفا از ایشون بخواید درباره ی حس و حالشون راجع به سفره هایِ افطار و پختن و پخش کردن نذری برایِ ما و بینندگان مون صحبت کنند.» خانم مترجم سوالِ جنابِ مجری رو ترجمه کردند، مهمانِ بیچاره نگاهِ کوتاهی از سرِ تعجب به مترجم انداخت و پشتِ سرِ هم چند تایی سوالِ از خانم مترجم درباره ی سوالِ جنابِ مجری پرسید و بعد جوابِ کوتاهی به سوالِ مجری داد.
جنابِ مجری رو کردند به خانم مترجم: «ظاهرا ایشون سوالِ من رو درست متوجه نشدند!»
خانمِ مترجم جواب دادند: «حقیقت اش خودِ من هم سوالِ شما رو متوجه نشدم، اگه امکانش هست سوال های آسون تری بپرسید!»
حرفهای جالب غرضی: ضرغامی دستور العمل میداد که در مناظره ها چه بگویید و چطور رفتار کنید / او جوان است و مدیرهای جوان دوست دارند دستور بدهند
کافه سینما- "ضرغامی جوان است دیگر. مدیران جوان دوست دارند دستور بدهند. مهم نیست. اما من دلم میخواست مناظره چهارمی هم برگزار میشد. مطمئن باشید اگر مناظره دیگری بود 10 میلیون نفر دیگر در انتخابات شرکت میکردند."
West by East - 2004 Shadi Ghadirian
گاوخونيشیر به لحاظ سطح ظرافت سانسور
West by East - 2004
Shadi Ghadirian
دیالوگ ششصد و دوازدهم
مایکل: نمیخواستم ناراحتت کنم.
هانا: تو نمیتونی ناراحتم کنی. تو اونقدر مهم نیستی که بتونی ناراحتم کنی.
خواننده (The Reader) – محصول 2008
کارگردان: استفن دالدری
دیالوگ گویان: رالف فینس (مایکل) / کیت وینسلت (هانا)
(انتخاب از: میم جان)
.
چپ هرگز روشنفکر ملی نداشته است
۹۷۸. هیجان عصر بیارتباطات
افتادن نویز موبایل روی اسپیکر
تا لحظهی زنگ خوردن گوشی