a- … نیویورک ؟ نیویورک کسشره . نیویورک واسه کسی باحاله که یا اونجا بدنیا اومده باشه ، یا اولین شهر جهان اولی که می بینه ، نیویورک باشه که اینا جفتشم یکیه یعنی نیویورک بدرد کسی می خوره که اولین شهری که می بینه نیویورک باشه . هر شهر درپیتی تو اوروپا بگیری از نیویورک سره . تو بگو اصلن براتیسلاوا . بنظر من حتی دیترویت خیلی خفن تره . یه فضاهایی داره که ساکتت می کنه ، می مونی اصن . واسه خوشگل بازیم ساخته نشده ها . همین جوری هس . طرف تو دیترویت بتمنو نوشته . از اون فضا الهام گرفته …
b- یعنی چی ؟ یعنی من الان باید بیام آثار هنری ملهم از نیویورکو در جوابت بگم ؟
a- تو اصلن گه می خوری چیزی بگی ! اینجا منم که حرف می زنم . تو به هیچ وجه حق وورود به این بحثو نداری . همین پاریس که ما مسخرش می کنیم ، می گیم فازش نازکه ، صد پله شهریتش از نیویورک جلوتره . بهتره . جالبتره … سوزوندی بابا این لامصبو . بده چار توروخدا ! یه فیلم هس ، جکی چان توش آشپزه …
b- اسمش چیه ؟
a- اسمش ؟ کسخل جکی چان خودشم از وسط میاد تو فیلماش ، من اسمشو از کجا بدونم ؟ تا الان ندیده بودم کسی سراغ اسم فیلم جکی چانو بگیره . همه می گن اون فیلمرو دیدی جکی چان توش دزده ؟ اونو دیدی جکی چان توش می ره به گذشته … بابا بذار این رد شه خب ! بعد ِ هزار سال باز ما نشستیم تو ماشین تو واسه اعصاب خوردی . را بده بذار بره ما داریم حرف می زنیم . حال می کنیم . آفرین ! آفرین ! آفرین کس دس . از زمان رضاشاه که این خیابون آسفالت شده تو اولین نفری که تو این چاله افتاده . آفرین !
b- مگه نگفتی بذارم رد شه ؟ خب اینور چاله اس ، می گی چه کنم ؟
a- بسه ! بسه دیگه تمومش کن این بحثو . فعلن چاکر باش . یخورده دم دستم باش یه مدت ندیدمت می خام قشنگ نرمت کنم … وای وای وای اینو ببین اینو ببین ! زنرو ! این از ایناس که پاهاشو وا کنی یه مشت پره و پرده و طلق روهم روهم هس ، باید بزنی کنار تا برسی به سوراخ . سیاه . قهوه ای ِ دم کون شتری . انگار یه دونه از این سوسکای حمومو لای پاش با دمپایی زدی له کردی . سوراخ چی ؟ قد دهنه ی یه لیوان …
b- اه حالمونو بهم زدی
a- خاک بر سرت ! چرا حالتونو بهم زدم ؟ مرد باید سفتزن باشه . باید شبانه روز به سوراخ فک کنه . سوراخ مشتی ولی …
b- سوراخ مشتی چه جوریه ؟
a- سوراخ مشتی لنگارو که وا می کنی ، مث یه غنچه ی گل رزه (هر دو می خندند) چرا می خندی ؟
b- فانتزیات مث یه مینیاتوریه که فرشچیان وقتی حشری بوده کشیده (هر دو می خندند)
a- وای فک کن استاد حشری شه با اون سبیلاش . ووووی ! (چند لحظه سکوت) پسر چقد مسلطی تو فاصله ی نزدیک ؟! من همش فک می کردم همرو با کس دستی رد می کنی ، این یکی دیگه مث این فیلما بود که تو یوتیوب می ذارن . قشنگ پیداس شاگرد خودم بودی . بزرگت کردم . (ادای پدرش را در می آورد) «زیر سایه ی خودم جیک و پوک کارو یاد گرفتی» (هردو می خندند) اینو اینو ببین ! دوتا بچه داره . خونشون سعادت آباده . خونواده ی شوهرش عاشقشن . شوهرش بهش می گه عسلمریم . می برتش اسپانیا … یکیم نیس بگه خب پس چرا می دی ؟ عزیز من شما با زندگی ِ به این خوبی ، چرا تو خیابون میای میدی ؟ هیکل تخمیشو ببین . کس نمی کنین که تو خاورمیانه . خر می کنین . بخدا ! البته مرداشم همه یه مش شل و ول و سست ِ کیرین . کل این منطقه ی خاورمیانه از نظر جنسی باید بستری شن …
b- چقد حرف می زنی ؟ گاییدی مغزمو
a- خفه ! خفه شو تمومش کن این بحثو (هردو می خندند) کسخل دوتا داداشیم ، بده حرف می زنیم ؟ حرف نزنیم چیکار کنیم ؟ باید حرف…
b- پس چرا تو همش حرف می زنی ؟
a- برا اینکه تو آخه حرفی نداری بزنی . تو چه حرفی داری در حوضور من بزنی مثلن ؟ چاکر باش ببینم چه فکری به حالت می کنم . نه نه نرو تو صف ! این شولوغه . برو پمپ بنزین پایین می خام یه باک مشتی برات فول بنزین بزنم
b- چشم آقا ! فعلن یه مدت زیر بابات بودم ، تحمل بالاس . تحملم خیلی بالاس (a می خندد)
a- بابا گاییدتت ، آره ؟ (a دوباره می خندد . صدای موزیک را کم می کند) بابا مث شیره . والا ! هیچ نر دیگه ای نمی تونه تو قلمروش باشه (b می خندد) پس چی ؟ این دعواها ، این تو اتاق رفتنا ، برگشتنا ، داد زدنا ، اخم کردنا … اینارو همشو شماتیک بخوای ببینی ، خود خود همونه . دو نر با یکدیگر مبارزه می کنند . در پایان نر شکست خورده قلمرو را ترک می کند . تازه ببین تورو دوست داره …
b- ولم کن بابا ! دوست داره دوست داره … کجا دوست داره توهم گاییدی مارو با این تبعیض ذهنی
a- خفه شو کسکش با داداش بزرگترت این جوری حرف نزن !
b- یه رمانی هست …
a- بله شورو شد (ادای b را در می آورد) مامان مامان یه رمانی هست مامان یه رمانی هست … ساکت ! ساکت شو امروز می خام درستت کنم تورو … ببین اون دوران بود که یاغی شده بودی ، به کوههای اطراف گریخته بودی ؟ (b می خندد) زهر مار ! جدی دارم می گم . یه روز اومدم خونه ، دیدم وسایلتو گذاشته ، خودش نشسته وسطشون . من گفتم سلام ، جواب نداد . یکم همین جوری نشستم ، حوصله م سر رفت ، گفتم بابا خوبی ؟ پشتش به من بود . همونجوری پشت به من ، اون پیرهن سورمه ایه بود که باهاش رفتی …
b- می دونم کودومو می گی (پرانتز طولانی)
a- ایول ! اون پیرهنرو ورداش گف «آه از آن یوسف که من در پیرهن گم کرده ام»
b- چه شعر بی ربطی خونده
a- خاموش باش نادان ! تو نمی فهمی که این چیزارو . اومدم سر بسرش بذارم از اون حال درش بیارم ، برگشت سمت من که پاشه بره . به جون جفتمون یه بشکن می زدی تو صورتش ، اشکش می ریخت . ایناس که می گم تو یوسفک بابایی ، یوسفک جان !
b- کس نگو بابا من خودم امام داستانهای پیرهنی در خونواده ام . انقد داستان پیرهنی واست تعریف کردم ، توئم رفتی یه دونه ساختی اومدی تحویل خودم می دی
a- نشد ما یه چیزی بگیم تو یه مقام نبوتی ، امامتی توش نداشته باشی . قشنگ عین بابامی . از تخته نرد بازی کردن حضرت نوحم خاطره داره … ایول ! ایول ! خوشم اومد . با بچه پرو باید همین کارو کرد . خوشم میاد داری مدیریت خیابان رو یاد می گیری . معبر رو باید مدیریت کرد . دیگه ولش کن ! دیگه ولش کن ! با توئم می گم ولش کن یه کونی داد به گه خوردن انداختیش . دیگه بسشه حالا بذار بره . قشنگ بی خیال بشین ، بذار بیاد رد شه . نگاشم نکن . مردونه آبشار کلامی گرفته م ، بذا داره حال می ده حرف زدنه ، زهر مارمون نکن ! b با توئم ! (فریاد می زند) حیوون می گم بذار بره
b- بابا نمی شه خب نمی شه ! نمی بینی مگه ؟ را بخوام بدم بهش ، باید برم تو پیاده رو
a- عقب تر می تونستی بذاری بره
b- عقب تر زود بود براش
a- نگه دار من پیاده شم
b- باشه بابا باشه ! گاییدیا ! عین دخترا (ادای a را در می آورد) نگه دار من پیاده شم ، نگه دار من پیاده شم … بیا ! بفرما . رفت . حالا بهتری ؟ الان من اونو گاییدم یا تو و اون منو ؟ بخدا من اصلن این ماشینو نمی رونم . یا سیستم کنترلی تو بر من و ماشین حکمفرماس یا بابای خوشگلت (سوکوت) الان فک کن مثلن تو این بکش بکشا من می مالوندم به یکی ، یه عابرو می ذاشتم ، می کشتی منو تو آسفالت ِ همین جا خاکم می کردی فک کنم . بابا این مدلی نمی شه اصلن … (ناگهان حشره ای شبیه ملخ از صندلی عقب روی شیشه ی جلو و بلافاصله به طرف گردن و صورت راننده می پرد)
a- نترس نترس نترس نترس ! حواست به جلوت باشه ، هیچی نیس . نیش میش نداره . نترس ملخه (a حشره را می گیرد . مدتی به آن نگاه می کند . حشره را جلوی صورت b می گیرد . به شدت خشمگین و طلبکار است) این چیه ؟
b- نکن بابا بگیرش اونور دارم رانندگی می کنم
a- می خام رانندگی نکنی هزار سال . این چیه پرسیدم ؟
b- عه من چه می دونم ؟ ملخه
a- (با صدای بلند) این ملخ نیس (بلندتر) این ملخ نیس . این جیرجیرکه !
b- بیا منو بزن ! بیا دیگه . یه کتکی به من بزن چون فرق ملخ و جیرجیرکو نمی دونم (سوکوت) بندازش بیرون تورو خدا این کلاس حشره شناسیو تعطیل کن ! (سکوت)
a- تو تو ماشینت جیرجیرک داری ؟
b- یعنی چی جیرجیرک داری ؟ حیوان دست آموزه مگه ؟
a- خفه شو ها ! (فریاد می زند) خفه شو ها ! ببین به جون (اسم خاهرشان را می گوید) یه بار دیگه از این بلبل زبونیا کنی ، پیادت می کنم ، سرتو می ذارم زیر چرخ عقب ، با دنده بک از روت رد می شم …
b- آخه تو چته الان من …
a- گفتم تو تو ماشینت جیرجیرک داری ؟
b- (با صدای بلند) بابا کی آخه تو ماشینش جیرجیرک داره ؟ جیرجیرک اومده تو ماشین ، چرا این جوری می کنی ؟ یه مش کسخلین به قرآن …
a- (آرام تر) ما کسخلیم ؟ تو ماشین تو جیرجیرک هس ، اونوخ ما کسخلیم ؟ چن سالمه من ؟ چن روز زندگی کرده باشم خوبه ؟ روزی صد تا ماشین دیده باشم خوبه ؟ خوبه ؟ (فریاد می زند) خوبه ؟
b- آره آره خوبه آره خوبه
a- تو این همه ماشین ، تو این همه ماشین ، این اولین بار ِ که من تو زندگیم می بینم جیرجیرک تو یه ماشینه . اونوخ ما کسخلیم ؟ چقد آخه سر به هوا و نفهمی تو ؟ چقد بی ذوقی تو به قرآن …
b- بی ذوق یعنی چی مگه نمایشگاه نقاشیام اومدی ؟ مرد حسابی جیرجیرک اومده تو ماشین ، بی ذوق …
a- جیرجیرک از کجا اومده ؟ تو این ماشینو کجا می بری که جیرجیرک توش می ره ؟ حیوون چرا خودتو به نفهمی می زنی ؟ ذوق نداری آدم یه ماشین دستت بده . چرا مث بابا باید همه چیو خراب کنی ؟
b- ببین من فک کنم تو از یه جا دیگه و از دست بابا دلخوری داری می ریزی رو من . وگرنه یه جیرجیرک چیه آخه که بیگ دیل درس می کنی ؟
a- (فریاد می زند) یه دفه دیگه از این کلمه های اینگیلیسی بکار ببر پیادت می کنم ، دندوناتو خورد می کنم تو صورتت …
b- (آرام) چرا با من این جوری حرف می زنی ؟ بخدا تو داداش بزرگ منی ، وگر نه کسی با من اینجوری حرف نمی زنه . من ننه ی اون آدمی رو می گام که دوتا پشت هم سر من داد بزنه …
a- (با صدای بلند و لحن تهاجمی) زر نزن بابا ! بچه کونی ! (ادای b را در می آورد) ننه ی آدمی ننه ی آدمی … هر کی دوتا سیگاری حشیش کشیده لات شده واسه من . تا پریروز سنجاق کرک دستش بوده ، امروز واسه من ننه می گاد …
b- با من این جوری حرف نزن
a- با تو هرجور بخام حرف می زنم ( فریاد می زند) با تو هرجور بخام حرف می زنم … بوق بزن ! به این مادر جنده بوق بزن ! بوق بزن نفهم (خودش بوق را فشار می دهد . طولانی . سکوت . دوباره با صدای بلند) من داداش بزرگترتم اصلن دلم بخاد تو گوشتم می زنم ، گه می خوری چیزی بگی . فهمیدی ؟ گه می خوری . بی ادب
b- یعنی چی این آخه ؟
a- یعنی همین . تو که تو اتاقت جیرجیرک هس ، زیر کاپوتت چه خبره ؟ آخرین بار زمان کودم خدا آب این تابوتو چک کردی ؟ روغن چی ؟ لاستیکای زیرش هموناس که من خریدم . تسمه تایمش فابریکه . تو بی ذوق نیستی اونوخ ؟ تو شوعور زندگی کردن داری اونوخ ؟ یه جف لاستیک زیر ماشینت نمی ندازی ، واسه من راجه به رمان حرف می زنی ؟ بچه کونی ماشین همش رو والفه ، تو بی ذوق نیستی اونوخ ؟ با دنده مرده خار گیربکسو گاییدی پرروییم می کنی ؟ کسکش بهش می گم جیرجیرک از کجا اومده قاطی می کنه واسه من ! یه بار دیگه اونجوری به من نگا کن تا از همون شیشه بندازمت بیرون
b- آقا جون اصلن ول کن منو
a- صداتو بیار پایین ! صداتو بیار پایین !
b- نمی آرم ! نمی آرم ! نمی آرم ببینم چه گهی می خوری ؟ (سکوت) دارم مث آدم بهت می گم ول کن منو دیگه
a- بی تربیت ! بی تربیت احمق ! (ادای b را در می آورد) ول کن منو ول کن منو … تورو ول کردن که این جوری شدی . همش ول کنین منو ول کنین منو برینم تو درسم . ول کنین منو برینم تو زندگیم . ول کنین منو برینم تو سلامتیم . ول کنین منو با یه مش معتاد و بنگی بگردم . کنار وایسین من اشتباه کنم ، هیچی به من نگین ، من حالم خوب نیس . تورو اون بابات ول کرده که این جوری شدی . ولی تموم شد . دارم بهت می گم تموم شد . امروز با بابا حرفم شده دس بهت نمی زنم ، ولی به جون (اسم خاهرشان را می گوید) از فردا یه کلمه حرف اضافه بزن ، می گیرم دو تیکه ت می کنم ، جفت تیکه هارم می فرستم دم خونه بابات . حالا از فردا بی ادبی کن ، پرروبازی در بیار تا بهت بگم
b- (لبخند می زند) چشم خان داداش ! چشم (شیرین زبانی او تاثیری روی اتمسفر ماشین نداشته) حالا تو بیا یه سیگار بکش (ادای کسی را در می آورد (پرانتز طولانی)) برات نوار می ذارم … (a قصد ندارد موضع جدی خود را ترک کند . برای فرار از دام شوخی b به جلو فرار می کند)
a- بزن کنار … بزن کنار من پیاده شم (a ناگهان یقه ی b را می گیرد . به شکلی دیوانه وار فریاد می کشد) بزن کنار بهت گفتم (b ماشین را گوشه ای متوقف می کند . a پیاده می شود . از ماشین دور می شود . b او را در آینه می بیند . a کمی آنطرفتر می ایستد . به سمت ماشین برمی گردد . در را باز می کند . قبل از اینکه b فرصت کند حرفی بزند ، a مقداری پول را نشمرده توی ماشین روی صندلی شاگرد پرت می کند . در را با شدتی باور نکردنی می بندد . دور می شود)
(عجیبه اگه کسی حتی فقط سه تا جمله ی متوالی از اینو با اون لحنایی که من تو ذهنم هس بتونه بخونه . یعنی بر حسب تصادف یا با یه شناخت عجیب از اون دوتا کاراکنر (مخصوصن a) ، به اون لحنی که من تو ذهنم بود برسه ، ولی نوشتمش . تقریبن مطمئنم که این اتفاق نمی افته ولی دلتنگی کار خود بکرد)